یک تجارت موفق در بازارهای مالی به مهارتهای بسیاری نیاز دارد و به طور قطع کنترل احساسات، تفکر سریع، نظم و انضباط در فعالیتها بخشی از این مهارتهای لازم است که به عنوان روانشناسی معاملات شناخته میشود. در روانشناسی معاملات مهم نیست که یک معاملهگر دارای چه خصوصیاتی است بلکه مهم این است که چگونه خصوصیات خود را مهار میکند و در جهت مثبت از آنها استفاده میکند. در ادامه میتوانید با تکنیکهایی که به شما کمک میکند تا از روانشناسی ترید به نفع خود بهره ببرید؛ آشنا شوید.
همه انسانها میتوانند دارای خصوصیات منفیای باشند که در برخی مواقع به سودشان عمل کرده است. بهعنوانمثال فردی که میترسد، در موقعیت مناسبی خود را از یک موقعیت خارج کرده و در امان میماند. هرچند همین صفت میتواند شانسهای زیادی را از او بگیرد. در اینجا ترس اهمیتی ندارد بلکه چقدر ترسیدن و چرا ترسیدن و تصمیمگیری بدون ترس است که از اهمیت بسیاری برخوردار است.
طمع نیز در روی دیگر سکه میتواند شما را نجات داده و یا هلاک کند. برای یک معامله موفق بیش از هر چیز شما باید دو احساس اصلی خود را درک و کنترل کنید؛ ترس و طمع. در واقع مهار ترس و طمع کلید اصلی کسب درامد است. اما اگر کلیتر به این موارد نگاه کنیم؛ چگونه میتوان از روانشناسی ترید به نفع خود استفاده کرد؟
وقتی معاملهگران خبرهای بدی درباره یک سهام خاص یا بهطورکلی درباره مسائل اقتصادی دریافت میکنند، طبیعتاً دچار ترس میشوند. آنها ممکن است به خاطر ترس از دست دادن داراییشان عجولانه عمل کرده و با فروش سهام یا ارزهای دیجیتال از هرگونه ریسک بیشتر جلوگیری کنند. البته که در چنین تصمیمی از بسیاری از ضررهای احتمالی جلوگیری میشود ولی در سویی دیگر احتمال از دست دادن سود چشمگیری نیز وجود دارد.
یک معاملهگر باید پیش از هر چیز ترس را شناخته و آن را درک کند. به طور خلاصه ترس یک واکنش طبیعی در برابر تهدیدات قابل درک است. ترس در معامله یعنی در معرض خطر بودن سود بالقوه معاملات یک معاملهگر.
تعیین ابعاد و اندازه ترس میتواند راهگشا باشد. معاملهگران باید پیش از وقوع یک خبر بد بدانند که دقیقاً بدانند از چه چیز میترسند و چرا از آن میترسند.
با تفکر قبلی و چارهاندیشی، معاملهگران به تدریج میآموزند که چگونه بیش از وقوع حوادث آنها را به صورت غریزی درک کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند. آنها میتوانند واکنشهای عاطفی را کنار بگذارند. هرچند رسیدن به این مرحله، کار سادهای نیست، اما این مورد برای سلامت پرتفوی (سبد سهام) یک سرمایهگذار و همچنین خود سرمایهگذار ضروری است.
به قول یک اصطلاح قدیمی در والاستریت”خوکها ذبح میشوند”. این جمله اشاره به عادت سرمایهگذاران حریص دارد که بیش از حد در یک موقعیت در سود میمانند تا بتوانند بیشترین سود را از آن موقعیت کسب کنند. دیر یا زود روند معکوس میشود و حریص گرفتار خواهد شد.
غلبه بر حرص آسان نیست. اما معاملهگر باید یاد بگیرد که آن را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر اندیشه منطقی و بدون حس و غریزه تدوین کند.
معاملهگران اغلب باید سریع فکر کنند و سریع تصمیم بگیرند و برای رسیدن به چنین وضعیتی، به حضور ذهن خاصی نیاز دارند. آنها همچنین باید برنامههای معاملاتی منظم مخصوصی برای خود تعیین کرده و به این برنامهریزیها وفادار باشند تا سود و زیانهایشان را مدیریت کرده و فراموش نکنند. همچنین احساسات جایی در این مسئله ندارد.
یک معاملهگر باید قوانینی را برای خود تعیین کرده و در زمانهای حساس و بحرانهای روانی، از این قوانین پیروی کند. دستورالعملها باید بر اساس میزان تحمل ریسک و پاداش فرد تنظیم شود و در نظر داشتن قوانین در بدو ورود به هر معاملهای ضروری است. در صورت پیروی از دستورالعملها حد سود و حد ضرر تعریفشده و این مسئله باعث حذف هرگونه هیجان و احساس از معاملات فرد میشود.
علاوه بر این، باید در نظر داشت کدام رویدادها روی رشد یا ریزش در بازار تأثیرگذارند و بر اساس آن حد سود و حد ضرر تعیین کرد.
عاقلانهترین کار این است که یک میزان معین برای سود و ضرر مشخص شود، اگر موقعیت به سود تعیین شده رسید، پول را برداشته و بههیچوجه برای سود بیشتری طمع نکنید. علاوه بر این اگر موقعیت به میزان ضرری که تعیین کردید، رسید، آن را بسته و خود را درگیر نکنید. شما همواره فرصت دوباره معامله کردن را خواهید داشت.
معاملهگران باید در امور رمز ارزها و حوزه صنایع و سهامهایی که مورد علاقه آنهاست متخصص باشند، اخبار را دنبال کنند، بر روی آموزش خود سرمایهگذاری کنند و در صورت امکان، در سمینارهای معاملاتی و کنفرانسها شرکت کنند.
تا آنجا که امکانپذیر است، برای تحقیق وقت صرف کنید. نمودارها را بررسی کنید و با سایر مدیران صحبت و مشورت کنید. از مطالعه مجلات مهم در این زمینه و تحلیل اقتصاد کلان و صنعت نیز غافل نشوید.
دانش کمک خواهد کرد تا بر ترس خود غلبه کنید.
برای معاملهگران مهم است که انعطافپذیر باقی بمانند و هر از گاهی به آزمایش موارد جدید بپردازند. آزمایش میتواند یکی از بهترین راهها برای کسب تجربه معاملهگر باشد، البته این آزمایشها نباید شامل موارد غیرعاقلانه باشد. کسب تجربه ممکن است به کاهش اثرات احساسات در تصمیمهای معاملهگر کمک کند.
سرانجام، معاملهگران باید به طور دورهای عملکرد خود را ارزیابی کنند. معاملهگران علاوه بر بررسی سود و موقعیتهای فردی خود، باید آمادگی خود را در موقعیتهای معاملاتی مختلف بسنجند، همینطور میزان به روز بودن اطلاعات خود از بازارها و وضعیت آموزش را به صورت مداوم تحت نظر داشته باشند. این ارزیابی دورهای میتواند به یک معاملهگر کمک کند تا اشتباهات را تصحیح کند ، عادتهای بد را تغییر دهد و بازده کلی را افزایش دهد.